مراقب امتحان!!!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



امضــــــــــــــا نمی دم، انگشت می زنم! راستی این ای دی منه هر کس مایل بود ادد کنه‎: sniper.yazdani

نظرتون درباره ی این وبلاگ چیه؟؟؟؟


آمار مطالب

:: کل مطالب : 286
:: کل نظرات : 1921

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 13

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 129
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 163
:: بازدید ماه : 1602
:: بازدید سال : 3667
:: بازدید کلی : 46521

RSS

Powered By
loxblog.Com

مراقب امتحان!!!
یک شنبه 10 دی 1398 ساعت 13:59 | بازدید : 522 | نوشته ‌شده به دست H-Y | ( نظرات )

عرض سلام دارم خدمت عزیزان و همراهان گرامی....

امروز هم با یه خاطره در خدمتتونم....

3 خرداد 84 بود....روز ازدواج خواهرم...دقیقا همون سال اولین سال معلمی خواهرم بود در یکی از روستا ها ی نزدیک شهرمون...چند روز قبل خواهرم با من هماهنگ کرده بود که روز3 خرداد صبح زود من برم مدرسه شون و امتحان اخر دانش آموزهایش رو که امتحان ریاضی بود، برگزار کنم و بر گردم برای مراسم عروسی...

خواهرم در مورد یکی از شاگردهاش خیلی بهم توصیه کرده بود که زیاد سر به سرش نذارمو...خیلی بد دهنه و مشکل داره...

من رفتم سر کلاس و برگه ها رو توزیع کردمو امتحان شروع شد...همین طور که بینشون قدم می زدم(تا یادم نرفته بگم که بچه ها روی موکت نشسته بود) دیدم همون دانش آموز منظور، کپ کرده روی برگه اش و هی زیر زبونمی گه: یَک...یَک...یَک

اروم با پا زدم پشتشو گفتم درست بشین...همی طور که داشت یَک یَک ...می کرد، بدون این که سرشو بر گرده بلند گفت:رد شو کنار پدر سگ....یه دفعه دیگه محکم تر زدم پشتش وگفتم:با تونم...درست بشین...باز با همون لحن گفت:پدر مادر سگ...برو گورتا گم کن...دفعه ی سوم محکم زدم پشتشو گفتم فلانی حواست کجاست؟ می گم درست بشین بگو چشم...که یه دفعه داد زد: مادربوووووووووووووووووق رد شو کنار...

یه لحظه در جا کپ کردم...(این حرف از یه بچه اول دبستانی بعید بود) در عرض چند ثانیه پسره فهمید چه گندی زده یه دفعه برگشت طرف منو گفت:آقا معلم خودم پدرسگم...اقا با خودم بودم...اقا غلط کردم...آقا خودم مادربووووووووقم.... اقا معلم من فک کردم این صوریه پدر مار بووووووق هستش(حالا من نمی دونم منظورش از صوریه کی بود؟؟؟)

 من همین طوری داشتم نگاش می کردم که دیدم بله...هم برگه ی امتحان و هم موکت زیر پایش رو نجس کرده بود.....

اینم یه خاطره شیرین دیگه بود برای عزیزان دل گل پسر!!!




|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
neda در تاریخ : 1391/10/15/5 - - گفته است :
شلام
خیلی وبلاگ باحالی داری
امیدوارم موفق باشی
ولی بهم سربزن
بلینکمون دادا

<-CommentGAvator->
kimia در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :
گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند
++++++++++++++++++++++++++++

ajaaaaaaaaaaaaaaaaaaab!!!!!!!!!!!

on pesare farda mikhad chi beshe khoda midoooooooooone!!!!!!

<-CommentGAvator->
باران در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :

آفرینـــــــــــــــــــــــ ـــــ

<-CommentGAvator->
باران در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :
سلام مرسی

داداشی اشکالی نداره

ولی یه چیزی ازمن نصیحت زوذ قضاوت نکن

پاسخ:چشم دیگه زوذ قضاوت نمی کنم ولی زود قضاوت شاید بکنم...

<-CommentGAvator->
اجی محدثه در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :
اهان....اینجا گذاشته بودم قالبتو عوض کردی قاطی کردم

<-CommentGAvator->
ژيلا در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :
مرسی خوبم توشطوری
من
دیگه طاقت ندارم بخدا
این
؟؟؟
کیه
حداقل بهش بگو همه چیزو بگه بیششترمتوجه بشیم

<-CommentGAvator->
؟؟؟ در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :
دیوونه خیلی برات داره امار می ده...تموم اطلاعاتت رو از سحر کش رفته و گفته پسر خوشتیپی و خوشم میاد ازش...
پاسخ:یکم لوسه وگرنه دختر خوبیه! یادت نیست تو جشن تولدت چیکار کرد؟ اومده به من می گه گل پسر میای یکم باهم برقصیم؟؟؟ چون می دونستم کله اش داغه چیزی نگفتم...بعدشم من زن مشروب خور نمی خوام! من رفتم بای...شب می بینمت

<-CommentGAvator->
؟؟؟ در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :
مگه چه شه؟خیلی هم خوبه! خوشگل که هست...پول دار که هستن... تازه داره پزشکی هم می خونه...اگه سرما خوردی دیگه نمی خواد این همه پول دکتر بدی...
پاسخ: من خواهر خودم 2 ساله دکتره هنوز پیشش نرفتم حالا برم سراغ اون... من دارم میرم بعدا صحبت می کنیم باشه؟

<-CommentGAvator->
؟؟؟ در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :
اره نگار...
پاسخ:برو بابا مگه دیوونه ام بیام با تو باجناق بشم !

<-CommentGAvator->
؟؟؟ در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :
جدی؟خب کاری می کنی...اتفاقا خوبش رو سراغ دارم!تو فقط اراده کن!
پاسخ:نکنه این خواهر زنتو می گی؟


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: